مرحوم پدر

ساخت وبلاگ

امکانات وب

چند وقتی بود که سر یک مساله که از زمان بابا باقی مونده بود با این و اون بحث میکردم. ولی هیچکی نمیتونست منو متقاعد کنه چون میدونستم حق بامنه. تا اینکه یک شب تو خواب ماجرارو برای بابا شرح دادم و منو تایید کرد. خیلی واضح بهم گفت حق با توست

+ نوشته شده در شنبه بیست و یکم خرداد ۱۴۰۱ ساعت 10:34 توسط پژ مان  | 

مرحوم پدر...
ما را در سایت مرحوم پدر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : marhoompedar بازدید : 35 تاريخ : سه شنبه 20 دی 1401 ساعت: 19:44

دوش دیدم که ملایک در میخانه زدندگل آدم بسرشتند و به پیمانه زدندساکنان حرم ستر و عفاف ملکوتبا من راه نشین باده مستانه زدندآسمان بار امانت نتوانست کشیدقرعه کار به نام من دیوانه زدندجنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنهچون ندیدند حقیقت ره افسانه زدندشکر ایزد که میان من و او صلح افتادصوفیان رقص کنان ساغر شکرانه زدندآتش آن نیست که از شعله او خندد شمعآتش آن است که در خرمن پروانه زدندکس چو حافظ نگشاد از رخ اندیشه نقابتا سر زلف سخن را به قلم شانه زدند۱- خواجه دربیت های پنجم و ششم و هفتم به ترتیب فرماید :‌(سپاس خدای را ه مرشد از روی لطف بامن آشتی کرد و از تقصیرم گدشت یاران خانقاه بدین مناسبت به وجد و شور عارفانه پرداختند و ساغری از باده معرفت به نشانه سپاس از پیرو مرشد نوشیدند ) ( آتشی که شعله آن باعث خنده شمع می شود آتش نیست آتش راستین سوز عشق است که در خرمن پروانه افتاد و آن را کامالً سوخت )( از آن روز که گیسوی عروس سخن را با شنه قلم آرایش دادند هیچ سخن سرایی مانند حافظ از چهره هنر پرده برنگرفت و جمال آن را آشکار نکرد )۲- این فال بر شما مبارک باد اگر تو را می شناختم یا می دیدم فرزندم حتماً چهره مبارک شما را می بوسیدم و حضوراً تبریک م یگفتم زیرا ستاره اقبال شما در برج پیورزیست و همای کامیابی به شرط سرعت عمل و دقت همگام جنابعالی می باشد بی صبریو بی قراری پایان یافت و درهای نعمت به روی شما باز شده اس فرزندم وقتی کاملاً موفق شدی به خانواده بویژه کسانی که به شما نیاز مادی و معنوی دارند کمک کنید و بدانید هر ناراحتی مسلماً راحتی به دنبال دارد باید بگویم قلمروهای راحتی بدون رنج و زحمت تابوت هایی با پوشش مخمل اند و وقتی که در تابوت هاییی با پوشش مخمل قرارگیریم خواهیم مرد پس از خطر و ریسک مرحوم پدر...ادامه مطلب
ما را در سایت مرحوم پدر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : marhoompedar بازدید : 36 تاريخ : سه شنبه 20 دی 1401 ساعت: 19:44

سلام بابا جون

چطوری؟ خوبی؟

بابا جون دیشب اومدی تو خوابم.

چقدر خوشتیپ بودی

حیف

حیف که نمیتونم طاقت بیارم و از خواب نپرم و همینجوری باهات حرف بزنم...

+ نوشته شده در دوشنبه نوزدهم دی ۱۴۰۱ ساعت 23:40 توسط پژ مان  | 

مرحوم پدر...
ما را در سایت مرحوم پدر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : marhoompedar بازدید : 33 تاريخ : سه شنبه 20 دی 1401 ساعت: 19:44